فلسفه در زندگی

به گفته تمام فلاسفه، سخت ترین پرسشی که می توان مطرح کرد، این سوال است که:
"فلسفه چیست؟"
در حقیقت، هیچ گاه نمی توان گفت فلسفه چیست؛ یعنی هیچ گاه نمی توان گفت: فلسفه این است و جز این نیست؛ زیرا فلسفه، آزاد ترین نوع فعالیت آدمی است و نمی توان آن را محدود به امری خاص کرد.

عمر فلسفه به اندازه عمر انسان بر روی زمین است و در طول تاریخ تغییرات فراوانی کرده و هر زمان به گونه ای متفاوت با دیگر دوره ها بوده است.
برای این مطلب کافی است به تعاریف مختلفی که از آن شده نگاهی بیندازید. در این باره نگاه کنید به:

با این حال می کوشیم تا جایی که بتوانیم، فلسفه را معرفی کنیم.

[ سه شنبه چهاردهم دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ لیلی موشایی ] [ ]

چرا هر دانش آموز و دانشجویی باید فلسفه ورزی کند و فلسفه بخواند؟!

ما می توانیم هر چیزی را با فلسفه انجام دهیم که بدون آن هم می توانیم آن را انجام دهیم، اما به طور قطع و یقین با فلسفه ما می توانیم هر چیزی را بهتر انجام دهیم.

دانش فلسفه به خودی خود کامل است، زیرا ما می توانیم مهارت های تفکر انتقادی را بیاموزیم و نیز در مسائل بزرگ زندگی مانند اخلاق، دین، زیبایی شناسی، سیایت و دیگر موضوعات با ارزش تامل و تفکر کنیم. تاریخ فلسفه مستندی از تلاش مردمی برای ترکیب این مهارت ها و پرسش ها، به امید بدست آوردن پاسخ هایی برای آنهاست. 

آموختن فلسفه فرصتی است برای ورود به گفت و گو با این فلسفه و با همکلاسی های خود که علایق مشترکی در ارتباط فلسفه با جهان امروز دارند.

فلسفه روش انتقادی و ترکیبی از مطالعه، متممی ارزشمند برای هر رشته دیگری غیر از فلسفه است، به همین دلیل است که بسیاری از دانشجویان فلسفه در غرب دو رشته تحصیلی دارند‌.  در پاسخ به این پرسش مقدر که دانشجويان کدام رشته ها، فلسفه را به عنوان رشته دیگر خود انتخاب می کنند؟ باید گفت که تقریبا همه رشته ها: زیست شناسی، روان شناسی، فیزیک، زبان انگلیسی و..... همه آن ها به ارزش و اهمیت فلسفه اذعان می کنند و آن را امری حیاتی در رسیدن به موفقیت می دانند.

دلیل دیگری که چرا همه دانش آموزان و دانشجویان باید فلسفه بخوانند و فلسفه ورزی کنند این است که آمادگی مناسب و کاملی برای آزمون های ورودی حقوق، پزشکی، اقتصاد، علوم کامپیوتر و یا دانشکده های مهندسی و با ورود به مقطع تحصیلات تکمیلی برای آن ها فراهم است. مدرک و سند این ادعا، بررسی هایی است که در کشور های توسعه یافته انجام شده و نشان می دهند‌ کسانی فلسفه را به عنوان رشته اصلی یا فرعی خود برگزیده اند بیشترین نمرات را در این آزمون ها کسب کرده اند.

بنابراین لازم نیست که ما یک دکتر در رشته فلسفه بشویم، اما ما می توانیم یک پزشک، وکیل، مهندس، معلم و یا خبره کامپیوتر اخلاقی بشویم که درک بهتری از جهان دارد.

 

[ سه شنبه دوازدهم بهمن ۱۴۰۰ ] [ ] [ لیلی موشایی ] [ ]

فلسفه از جمله علوم و معارفی است که آموختن آن انسان را در خودشناسی و خودسازی یاری می‌دهد. ثمراتی که برای فلسفه برشمردیم، این‌هاست:

  • عشق به آموختن است؛
  • انسان را متواضع می‌کند؛
  • انسان را متوجه «خود» می‌کند و او را «خوداگاه» بار می‌آورد؛
  • افق دید انسان را گسترش می‌دهد؛
  • به انسان آرامش می‌دهد؛
  • ترس انسان را نسبت به مرگ از بین می‌برد.

بدون شک، این تأثیرات انسان را در رسیدن به زندگی متعادل و رضایتمندانه یاری می‌کند و اگر جهان پر از انسان‌های حکیم و فیلسوف به معنای واقعی، با ویژگی‌هایی که برشمردیم، باشد، مطمئناً جای بهتری برای زندگی خواهد بود.

[ سه شنبه چهاردهم دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ لیلی موشایی ] [ ]

دكتر كريم مجتهدي در گفت‌وگو با خراسان، روز فلسفه را، روز آگاهي و بيداري ناميد و آن را راهكاري براي درست انديشيدن و در نتيجه، رسيدن به راهكارهاي بهتر براي رفع موانع پيشرفت و سعادت آدمي دانست.

** برخي بر اين باورند كه فلسفه، نقشي عيني و ملموس در زندگي روزمره انسان‌ها ندارد. چقدر با اين عقيده موافق هستيد؟
ابتدا بايد از خود بپرسيم كه منظور از زندگي روزمره چيست؟ ما قرار است چه چيزي را به عنوان زندگي روزمره تلقي كنيم؟ اگر منظور همين امور روزانه و معمولي است كه هر انساني از صبح تا شام انجام مي‌دهد، شايد نتوان نقش فلسفه را به صورت مستقيم در آن مشاهده كرد و از اين لحاظ، ممكن است برخي بگويند كه فلسفه در زندگي روزمره ما، تأثيري ندارد. اما از سوي ديگر، اگر موضوع روزمرگي را كنار بگذاريم و به فلسفه، واقع‌بينانه نگاه كنيم، خواهيم ديد كه در تمام شئون زندگي ما، نقشي اساسي و محوري دارد. به ديگر سخن، اگر چه به ظاهر فلسفه از زندگي روزمره ما غايب است، اما هر آن‌چه كه با آن درگير هستيم، از اعتقادات فرهنگي تا عادات اجتماعي، غير مستقيم تحت نفوذ نگاه فلسفي ما به زندگي شكل مي‌گيرد. اگر تعليمات فلسفي در دانشگاه‌هاي ما جدي گرفته نشود، تمام رشته‌هايي كه در مراكز آموزش عالي ما تدريس مي‌شود، از عمق و صلابت واقعي به دور خواهد بود. فلسفه در واقع تعمق در علوم و دانش‌هاست؛ ما را از سطحي‌نگري، مصون نگه مي‌دارد.

بديهي است كه تأثير فلسفه در اين ساحت، مستقيم نيست، ولي اگر در آموزش‌هايي كه به دانشجويان و حتي دانش‌آموزان‌مان مي‌دهيم، اهميت توجه به فلسفه را از ياد ببريم، نهاد تعليم و تربيت ما با مشكلات جدي روبه‌رو خواهد شد. شايد نبايد مطلب را اين‌گونه براي خوانندگان روزنامه شما تشريح كنم، اما براي درك بهتر اين موضوع بايد بگويم كه توجه نكردن به فلسفه در آموزش علوم مختلف، از جمله پزشكي و مهندسي و در مقابل، اهتمام صِرْف به فراگيري داده‌هاي مطلق علمي، عملاً دانش‌آموختگان ما را در معرض خطر بزرگي قرار مي‌دهد و آن اين است كه في‌المثل، برخي پزشكان ما مبدل به تاجر مي‌شوند يا بعضي مهندسان ما، بساز و بفروش از آب در مي‌آيند؛ يعني فقط به دنبال استفاده مادي از آموز‌ش‌هايي هستند كه در دانشگاه فرا گرفته‌اند. ريشه بروز چنين معضلاتي، بدفهمي و ناآشنايي با بنيان‌هاي اخلاقي و تربيتي است كه فقدان اين‌ها هم، ريشه در بي توجهي به فلسفه در علوم مختلف دارد. اين موضوع بدفهمي، متأسفانه در فرهنگ ما هم رسوخ پيدا كرده است.

اگر امروز شاهد معضلات زيست‌محيطي هستيم و مشاهده مي‌كنيم كه خطر بزرگي مانند آلودگي هوا، سلامت شهروندان را تهديد مي‌كند، ريشه معضل را بايد در بي توجهي به فلسفه و در نظر نگرفتن عمق و اهميت مباحث فلسفي در جامعه جست‌وجو كنيم. همه ما وقتي از علم و دانش صحبت مي‌كنيم، مي‌گوييم كه علم خوب است، بله! خوب است، ولي علمي كه فقط كميت را شامل و از كيفيت و عمق آن صرف نظر شود، بيش از آن‌كه راحتي به بار بياورد، دردسر درست مي‌كند. بنابراين، به اعتقاد من، اين‌كه بگوييم فلسفه در زندگي روزمره ما نقشي ايفا نمي‌كند، يك سوءتفاهم است.

** امروز، روز جهاني فلسفه است. به نظر شما، فلسفه نام گذاري يك روز به عنوان «روز جهاني فلسفه» چيست؟
روز فلسفه الزاماً روز طرح مسائل معلمان فلسفه نيست. قرار نيست در اين روز، ما معلمان فلسفه بنشينيم و درباره مشكلات معيشتي و اجتماعي خودمان صحبت كنيم. روز فلسفه، روزي است كه ما بايد به «حي بن يقظان» توجه كنيم؛ تمثيلي ظريف و پرمعنا كه شيخ‌الرئيس بوعلي سينا، هزار سال قبل آن را در قالب نوشته‌اي نه چندان بلند، به دوستداران فلسفه عرضه كرده و شاگرد برجسته او، ابوعبيد جوزجاني، آن را با استادي تمام به فارسي ترجمه كرده است. تمثيل «حي بن يقظان»، به معناي «زنده بيدار» است و در متن بوعلي، سالمندي است كه آگاهي و بيداري، او را جوان نگه مي‌دارد.


منبع: روزنامه خراسان، 1397.8.30
گروه اطلاع رساني**2002**

[ سه شنبه چهاردهم دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ لیلی موشایی ] [ ]

همان طور که گفته شد، اساسا فلسفه از اولین روز پیدایش، به معنی عشق به دانایی و خرد و فرزانگی بوده و به علمی اطلاق می شد که در جستجوی دستیابی به حقایق جهان و عمل کردن به آنچه بهتر است،(یعنی زندگانی درست) بود.

فلسفه در آغاز حیات خود شامل تمام علوم بود و این ویژگی را قرن ها حفظ کرد؛ چنانکه یک فیلسوف را جامع همه دانش ها می دانستند. اما به تدریج دانشها و علوم مختلف از آن جدا گشتند.
در قدیم، این فلسفه که جامع تمام دانشها بود، بر دو قسم بود:

  • فلسفه نظری
  • فلسفه عملی

فلسفه نظری به علم الهیات، ریاضیات و طیبعیات تقسیم می گشت که به ترتیب، علم اعلی(بالاتر)، علم اوسط(وسط) و علم اسفل(پایین تر) نامیده می شد.

فلسفه عملی نیز از سه قسمت تشکیل می شد:
اخلاق
تدبیر منزل
سیاست مدن(شهرها)(اصول حکومت کردن)
اخلاق در رابطه با تدبیر امور شخصی انسان بود.
تدبیر منزل در رابطه با تدبیر امور خانواده بود
و سیاست مدن یا همان حکومت داری به تدبیر امور مملکت ربط داشت.


برای اطلاعات بیشتر در مورد فلسفه، نگاه کنید به:

[ سه شنبه چهاردهم دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ لیلی موشایی ] [ ]

فلسفه تفکر است. تفکر درباره کلی ترین و اساسی ترین موضوعاتی که در جهان و در زندگی با آن ها روبه رو هستیم. فلسفه وقتی پدیدار می شود که سوالهایی بنیادین درباره خود و جهان می پرسیم. سوالاتی مانند:

  • زیبائی چیست؟ قبل از تولد کجا بوده ایم؟ حقیقت زمان چیست؟
    آیا عالم هدفی دارد؟ اگر زندگی معنایی دارد، چگونه آن را بفهمیم؟
    آیا ممکن است که چیزی باشد و علتی نداشته باشد؟ ما جهان را واقعیت می دانیم، اما واقعیت به چه معناست؟
    سرنوشت انسان به دست خود اوست و یا از بیرون تعیین می شود؟ از کجا معلوم که همه درخواب نیستیم؟ خدا چیست؟" و دهها سئوال نظیر این سئوالات.


چنانچه در این سئوالات می بینیم، پرسش ها و مسائل فلسفی از سنخ امور خاصی هستند و در هیچ علمی به این چنین موضوعات، پرداخته نمی شود.
مثلا هیچ علمی نمی تواند به این سئوال که واقعیت یا حقیقت چیست؟ و یا این که عدالت چیست؟ پاسخ گوید. این امر به دلیل ویژگی خاص این مسائل است.

یک ویژگی عمده موضوعات فلسفی، ابدی و همیشگی بودنشان است.
همیشه وجود داشته و همیشه وجود خواهند داشت و در هر دوره ای، بر حسب شرایط آن عصر و پیشرفت علوم مختلف، پاسخ های جدیدی به این مسائل ارائه می گردد.


فلسفه مطالعه واقعیت است، اما نه آن جنبه ای از واقعیت که علوم گوناگون بدان پرداخته اند.
به عنوان نمونه، علم فیزیک درباره اجسام مادی از آن جنبه که حرکت و سکون دارند و علم زیست شناسی درباره موجودات از آن حیث که حیات دارند، به پژوهش و بررسی می پردازد.
ولی در فلسفه کلی ترین امری که بتوان با آن سر و کار داشت، یعنی وجود موضوع تفکر قرار می گیرد؛ به عبارت دیگر، در فلسفه، اصل وجود به طور مطلق و فارغ از هر گونه قید و شرطی مطرح می گردد.
به همین دلیل ارسطو در تعریف فلسفه می گوید:
''فلسفه علم به احوال موجودات است ، از آن حیث که وجود دارند.


یکی از معانی فلسفه، اطلاق آن به استعداد های عقلی و فکریی است که انسان را قادر می سازد تا اشیا، حوادث و امور مختلف را از دیدگاهی بالا و گسترده مورد مطالعه قرار دهد و به این ترتیب، حوادث روزگار را با اعتماد و اطمینان و آرامش بپذیرد.
فلسفه در این معنا مترادف حکمت است.

فلسفه در پی دستیابی به بنیادی ترین حقایق عالم است. چنانکه ابن سینا آن را این گونه تعریف می کند:
فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است به قدری که برای انسان ممکن است.

فلسفه همواره از روزهای آغازین حیات خود، علمی مقدس و فرا بشری تلقی می شد و آن را علمی الهی می دانستند. این طرز نظر، حتی در میان فلاسفه مسیحی و اسلامی رواج داشت؛ چنانکه جرجانی می گوید:
فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی.

[ سه شنبه چهاردهم دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ لیلی موشایی ] [ ]

واژه فلسفه(philosophy) یا فیلوسوفیا که کلمه ای یونانی است، از دو بخش تشکیل شده است:
فیلو به معنی دوستداری و سوفیا به معنی دانایی.
اولین کسی که این کلمه را به کار برد، فیثاغورس بود. وقتی از او سئوال کردند که: آیا تو فرد دانایی هستی؟ جواب داد:
نه، اما دوستدار دانایی(فیلوسوفر) هستم.
بنابراین فلسفه از اولین روز پیدایش به معنی عشق ورزیدن به دانایی، تفکر و فرزانگی بوده است.

[ سه شنبه چهاردهم دی ۱۴۰۰ ] [ ] [ لیلی موشایی ] [ ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

فلسفه آدمیان را به اندیشیدن مستقل و انتقادی برمی‌انگیزد و می‌تواند به تفاهم متقابل، رواداری و صلح‌دوستی میان آنان یاری رساند. یونسکو سومین پنجشنبه‌ی ماه نوامبر هر سال را «روز جهانی فلسفه» اعلام کرده است.
لینک های مفید


آرشيو مطالب
امکانات وب